سوخته وصل

الا بذکرالله تطمئن القلوب

 


 أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ


آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‌يابد. (رعد ٢٨)
#quran
@islamicesl ]


وسعت آسمان


 

 

وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ


ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت می‏ بخشيم!
(ذاریات ۴۷)
 @sedayequran ]


توضیحاتی درمورد آیه اولوالامر

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

ترجمه بهرام پور
ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند همانها كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند [على عليه السّلام‏]

باتوجه به اینکه دراین آیه کلمه "ولی"به صورت مفرد اومده یعنی ولایت همه اونها باهم برابره....درغیر اینصورت مینوشت اولیاءکم؛یعنی سرپرستهای شما خدا وپیامبر و.....هستند.

درتاریخ،ثبت شده که این آیه دقیقا وقتی نازل شده که فقیری وارد مسجد شد و وقتی خواست دست خالی مسجدرو ترک کنه امام علی(ع)که در حال رکوع نماز بودند،انگشتر خودشونرو به این فقیر دادند...مسلما وقتی آیه ای زمانی نازل میشه ،به رویداد اونزمان اشاره داره.....

واما اینکه برخی میگن اگه منظور از اولوالامر ،دراین ایه امام علی بوده نباید میومده"الذین"بلکه باید"الذی"که مفرد هست به کارمیرفت؛دراینجا جاداره بگیم تو قرآن دیده شده که ضمیر مفرد برای جمع یاجمع برای مفرد بکاربرده شده،مثل آیه مباهله که باتوجه به اینکه کلمه"نساءنا"وجمع اومده بود تنها زنی که همراه پیامبر رفت حضرت فاطمه ویک نفربوده...پس این جمع بودن دلیلی بر رد امام علی نمیتونه باشه....

برگرفته از سخنان حجت الاسلام قرائتی


جایگاه علی در قرآن در رابطه با پیامبر (ص)


منبع : امیر المؤمنین اسوه وحدت , محمد جواد شری



در سال نهم پس از هجرت پیامبر، گروهی به نمایندگی از نصارای نجران یمن به مدینه آمدند تا راجع به اسلام از پیامبر (ص) سؤالهایی بکنند و با او درباره دین به احتجاج پردازند.و میان آنان با پیامبر بحث و گفتگویی شد که پیامبر در این گفتگو موضع مثبت اسلام را نسبت به حضرت مسیح و تعلیمات او بیان کرد.و لیکن آنان در موضع منفی خود نسبت به تعلیمات اسلامی پافشاری کردند.آن گاه وحی نازل شد و پیامبر را مامور به مباهله با آنان ساخت.مباهله نفرین کردن دو گروه متخاصم است تا بدان وسیله خداوند بر آن که باطل است عذابش را نازل کند: «هر کس پس از روشن شدن جریان با تو مجادله کند.بگو بیایید فرزندان و زنان و نزدیکان خود را گرد آوریم، لابه و زاری کنیم و لعنت خدا را نثار دروغگویان گردانیم » (1).
پیامبر (ص) به دلیل ماموریتی که داشت دچار زحمت شد و آن گروه مسیحی را به مباهله دعوت کرد.نیشابوری در تفسیر: غرائب القرآن و عجائب الفرقان خود، مطلب زیر را نقل کرده است: «پیامبر به آنان فرمود: خداوند مرا مامور کرده است که اگر پذیرای برهان نشدید با شما مباهله کنم، گفتند ای ابو القاسم! ما باز می گردیم و درباره کار خود با هم مشورت می کنیم، آن گاه به نزد تو می آییم.و چون بازگشتند به شخص دوم هیات نمایندگی که مردی کاردان و با تدبیر بود گفتند: ای عبد المسیح! نظر تو چیست؟ او گفت: به خدا قسم ای جمعیت نصارا شما دانستید که محمد پیامبری است فرستاده از جانب خدا.و براستی سخن قاطع را درباره صاحبتان مسیح برای شما بیان کرد.و به خدا سوگند، هرگز قومی با پیامبری مباهله نکرد مگر آن که بزرگ و کوچک آنان از میان رفتند.و شما اگر این کار را بکنید بیچاره می شوید! اگر خوش ندارید، در موضع خود بایستید و بر دین خود پافشاری ورزید و این مرد را به حال خود واگذارید و به شهرهای خود باز گردید.
هیات نمایندگی مسیحیان به حضور پیامبر (ص) آمد، دیدند او برای مباهله بیرون آمده است در حالی که عبایی از موی سیاه بر دوش داشت; حسین (ع) در آغوش آن حضرت بود و دست حسن (ع) را در دست داشت و فاطمه (ع) در پی او حرکت می کرد، علی (ع) نیز شت سر فاطمه حرکت می کرد، و پیامبر (ص) به آنها می گفت هر وقت من دعا کردم شما آمین بگویید.اسقف نجران رو به همراهان کرد و گفت: ای گروه نصارا! من چهره هایی را می بینم که اگر دست به دعا بردارند و از خداوند بخواهند که کوه را از جا بکند، فورا خواهد کند! پس با او مباهله مکنید که هلاک می شوید و بر روی زمین تا روز قیامت یک مسیحی باقی نخواهد ماند.سپس، رو به پیامبر کردند و گفتند: ای ابو القاسم! تصمیم ما این است که با تو مباهله نکنیم..» .(2)
طبری در تفسیر خود از چندین طریق نقل کرده است که پیامبر خدا (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را در داستان مباهله به همراه خود آورده بود (3).
و در صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص روایت شده است که چون این آیه نازل شد: «بیایید فرزندان و...خود را گرد آوریم » پیامبر خدا (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را طلبید و گفت: بارلها اینان اهل بیت منند» (4) خداوند پیامبرش را مامور کرده بود تا به هیات نمایندگی نجران بگوید: «بیائید فرزندان، زنان و نزدیکان خود را گرد آوریم... » برای اطاعت این فرمان پیامبر حسنین را حاضر کرد که پسران دختر او و در حقیقت فرزندان او بودند; فاطمه را به حضور خواست که او برجسته ترین زنان از اهل بیت رسول بود.و لیکن چرا به همراه آنان علی را آورده بود که نه از پسران پیامبر است و نه از زنان او؟
برای علی در آیه مبارکه جایی نیست، مگر این که داخل در فرموده خدای متعال «انفسنا» باشد.براستی که بردن علی دلیل بر این است که پیامبر خدا او را به منزله خود به حساب می آورد و اگر پیامبر خدا او را چنین به حساب می آورد پس، در حقیقت او را در میان همه مسلمانان ممتاز دانسته است.پیامبر خدا در موارد مختلفی صریحا می فرمود: علی از من است و من از اویم.و حبشی بن جناده روایت کرده است که او خود از پیامبر خدا شنید که می فرمود: «علی از من است و من از او و کسی از جانب من کاری را انجام نمی دهد بجز علی » . (5)

بحث و گفتگوی میان امام رضا (ع) و مامون
چه زیباست گفتگویی که بین امام علی الرضا (ع) و مامون اتفاق افتاد...مامون به امام رضا (ع) گفت: «چه دلیلی بر امامت جدت وجود دارد؟ » امام جواب داد: دلیل بر امامتش قول خدای تعالی: «و انفسنا و انفسکم » است.
مقصود حضرت رضا (ع) این است که همراه بردن علی (ع) در داستان مباهله، قرار دادن او به منزله خود پیامبر (ص) است و به منزله خود پیامبر (ص) بودن آن است که وی پیشوای مسلمانان است.آن گاه مامون گفت: اگر قول خدای تعالی: «و نساءنا و نساءکم » نبود [حرف شما راست بود] امام (ع) در جواب فرمود: آری اگر [پس از آن] این سخن خدا «و ابناءنا و ابناءکم » نمی بود.
منظور مامون این است که امکان دارد میان مسلمانان کسی در فضیلت همسان با علی باشد و ممکن است همان شخص در نزد پیامبر به منزله نفس پیامبر (ص) بوده باشد.و لیکن پیامبر نخواسته است همه اشخاصی را که همانند خود می بیند، به همراه آورد، بلکه یکی از آنان را احضار کرده است و او علی است.و دلیلی بر این مطلب کلمه «نساءنا» است که شایسته است تمام زنان منتسب به پیامبر (ص) از جهت نسبت و همسری را مشمول آن بدانیم، و لیکن پیامبر (ص) یکی از آنان را که از جهت نسبت انتساب به او دارد احضار کرد، و او فاطمه (ع) بود به عنوان نمونه ای از زنانی که انتساب به آن حضرت دارند.
حضرت رضا (ع) به او جواب داد که اگر زنان دیگر برابر با فاطمه بودند آنان را نیز با فاطمه (ع) همراه می برد چنان که پیامبر (ص)، حسن و حسین (ع) را با هم احضار فرمود چون آن دو برابرند.یکی از آنها را تنها به عنوان نمونه فرزندان احضار نکرد، و به همین دلیل همراه بردن علی (ع) دلیل بر این است که علی (ع) تنها مردی است که پیامبر او را همانند خود به حساب می آورد.
روایت شده است که عمرو بن عاص از پیامبر (ص) راجع به محبوب ترین مردان از میان همه مردم در نظر خود پرسید.جواب داد: ابو بکر.دوباره پرسید: بعد از ابو بکر چه کسی؟ فرمود: عمر.پس ابن عاص گفت: جایگاه علی کجا؟ پیامبر (ص) نگاهی به حاضران کرده فرمود: «این مرد از کسی می پرسد که خود من است » (6).
صفحات گذشته روشن ساخت که پیامبر بزرگ برادری خود را با علی به امت اعلان فرمود و اعلان این مطلب پس از هجرت انجام وعده ای نبود که پیامبر پیش از هجرت وعده داده بود، بلکه پیامبر پیش از آن به وعده خود با علی عمل کرده بود، آن گاه که در یوم الدار با او عقد اخوت بست، در حالی که به او وعده نداد که این برادری را در آینده به مسلمانان اعلان خواهد کرد.
البته پیامبر (ص) آن کار را علنی و رو در رو انجام داد، زیرا او می دید علی استحقاق این بزرگداشت بی نظیر را دارد، و از طرفی، این اعلان امت را در آینده برای رهبری و زمامداری علی آماده می سازد و رهنمود بر شاخص هدایتی است که پس از پیامبر (ص) امت بدان نیاز خواهد داشت.
چون پسندیده بود که پیامبر (ص) برای امت روشن سازد که او به علی مقام اخوت خود را اعطا کرده است و نیز ضرورت داشت تا برای امت بیان کند که به علی دو مقام وصایت و خلافت را که در یوم الدار نیز در حضور اعضای فامیل اعلان داشته بود، مرحمت کرده است.براستی که بزرگترین چیزی که امت پس از ایمان به رسالت نیازمند آن است این است که جای امنی برای خود پیدا کند تا بعد از پیامبر به آن پناه ببرد.رهبری شایسته همان است که ضامن استمرار رسالت و صفای آن باشد، و امت را در طول قرون آینده از گمراهی در امان نگهدارد.
و پیامبر (ص) برای اعلان آن به امت در سال دهم پس از هجرت روزی را در حجة الوداع انتخاب کرد.پس در حضور هزاران فرد حجگزار ولایت علی را اعلان فرمود. ولایت بر امور مسلمانان بعد از پیامبر طبق پیمانی از طرف پیامبر (ص) به معنی جانشینی و متضمن وصایت است.پیامبر (ص) با هر که پیمان ببندد تا امور مسلمانان را عهده دار شود، همو جانشین اوست.


پی نوشت ها:

...............................................
1. سوره آل عمران (3) آیه 62.1

2. این مطالب را در تفسیر نیشابوری که در حاشیه تفسیر طبری ج 3 ص 192- 193 چاپ شده است می خوانیم.

3. ج 3 ص 192- 193 و همچنین در تفسیر جلالین (2) ج 15 ص 176.

4 .ج 15 ص 176.

5.سنن ابن ماجه، حدیث 143.

6.این روایت را ابن نجار (کنز العمال، ج 15 ص 125، شماره حدیث 361) نقل کرده است.


منبع : پایگاه حوزه


اندکی درنگ/آیه 185 سوره آل عمران

 

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿١٨٥﴾

 

Every soul will know the taste of death. You will get your recompense in full on the Day of Resurrection; and he who is spared the Fire and finds his way to Paradise will meet his desire. As for the life of this world, it is nothing but a merchandise of vanity.185


هر كسى مرگ را مى‏چشد ؛ و بدون ترديد روز قيامت پاداش‏هايتان به طور كامل به شما داده مى‏شود . پس هر كه را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً كامياب شده است ؛ و زندگى اين دنيا جز كالاى فريبنده نيست .«آیه 185سوره آل عمران»

برگرفته از:http://shabevasl.loxblog.com/


اندکی درنگ/سوره بقره آیه 263

ربع الحزب5قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿٢٦٣﴾

گفتارى پسنديده [در برابر تهيدستان] و گذشتى [كريمانه نسبت به خشم و بد زبانى مستمندان] بهتر از بخششى است كه دنبالش آزارى باشد ، و خدا بى‏نياز و بردبار است .«263»

Saying a word that is kind, and forgiving is better than charity that hurts. (Do not forget that) God is affluent and kind.«263

سوره بقره آیه263


تدبر در قرآن/آیه64 عنکبوت

دنیا محل سرگرمی

 

وَمَا هَـٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ‌ الْآخِرَ‌ةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿٦٤

 

 

The life of this world is nothing but diversion and play, but the abode of the Hereafter is indeed Life (itself), had they known

 

 

و این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست و بی تردید سرای آخرت، همان زندگی [واقعی و ابدی] است؛ اگر اینان معرفت و دانش داشتند [دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت برنمی گزیدند.] (۶۴)


تدبر در قرآن/آیه139نساء

 

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا

 

those who take the faithless for allies instead of the faithful. Do they seek honour with them? [If so,] indeed all honour belongs to Allah

 

همانها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى‏كنند. آيا عزت و آبرو نزد آنان مى‏جويند؟ با اينكه همه عزتها از آن خداست؟!

 

(سوره نساء/آیه 139)

 تفسیر آیه 139 سوره نساء:

 

عزت نزد خداست؛ نه دشمنان خدا:این آیه به همه مسلمانان هشدار میدهد که عزت خود را در همه شئون زندگی _ اعم از شئون اقتصادی ،فرهنگی،سیاسی و مانند آن _ در دوستی با دشمنان اسلام نجویند؛ بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوند قرار دهند که سرچشمه همه عزتهاست.غیرخدا از دشمنان اسلام ،نه عزتی دارند که به کسی ببخشند و نه اگر می داشتند ،سزاوار اعتماد بودند؛زیرا هر روزی که منافع آنها اقتضا کند،فورا صمیمی ترین متحدان خود را رها میکنند و بسراغ کار خویش میروند که گویی هرگز با هم آشنایی نداشته اند؛حتی در بسیاری از موارد حاضرند دوستان خود را فدا کنند تا به منافع خویش برسند؛چنان که تاریخ معاصر ،شاهد بسیار گویای این واقعیت است.

نمونه.ج4.ص

 


تدبر در قران/آیه21 احزاب

سوره احزاب/آیه 21-

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا

 

Verily in the messenger of Allah ye have a good example for him who looketh unto Allah and the last Day,and remembereth Allah much

Al-ahzab/21

 

قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‏كند

(احزاب/آیه 21)

تفسیر این آیه/سرمشق نیکوی مسلمانان:

انتخاب فرستادگان خدا ازمیان انسانها به این خاطر است که آنان سرمشق عملی برای امتها باشند؛چراکه مهم ترین وموثرترین بخش تبلیغ ودعوت انبیا،دعوتهای عملی آنهاست .به همین دلیل،دانشمندان مسلمان ،معصوم بودن را شرط قطعی مقام نبوت دانسته اند و یکی از دلایل آن همین است که آنها باید سرمشق مردم باشند.براستی اگر پیامبر در زندگی ما اسوه باشد،در ایمان و توکل ،در اخلاص وشجاعت ،در نظم ونظافت،ودر زهد و تقوا ،برنامه های زندگی ما بکلی دگرگون خواهد شد و نور و روشنایی سراسر زندگی ما را فرا خواهد گرفت.قران،این اسوه حسنه را کسی میداند که دارای سه ویژگی : امید به خدا،امید به رستاخیز،ویاد فراوان خداوند باشد.درحقیقت ،ایمان به مبدا ومعاد،انگیزه این حرکت است ویادخدا ،تداوم بخش آن؛زیرا بدون شک کسی که قلبش از چنین ایمانی سرشار نباشد،قادر به قدم گذاشتن در جای قدمهای پیامبر نیست ودرادامه این راه نیز اگر پیوسته به یاد خدا نباشد و شیطان را ازخود نراند ،قادر به ادامه الگوبرداری از پیامبر(ص)نخواهدبود.

تفسیرنمونه/ج17/ص243و264


اگر راست میگویید سوره ای مانند سورههای قرآن بیاورید

کمی درنگ کنیم در آیات23 و24 سوره بقره،اگر منطقش رو فهمیدی فکر کن.

وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ

وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

﴿۲۳﴾

 

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم شك داريد پس اگر راست مى‏گوييد

سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد (۲۳)

and if ye are in doubt concerning that wich we reveal unto our

slave (Muhammad),then prodduce a sura or the like thereof,and call your

witnesses beside Allah if ye are truthful.(23

 

فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ

﴿۲۴﴾

 

پس اگر نكرديد و هرگز نمى‏توانيد كرد از آن آتشى كه سوختش

مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد (۲۴)

and if ye do it not and ye can never do it - enguard yourselves against

the fire preapared for disbelievers ,whose fuel is of men and stones

 

 برای خواندن مقاله ای در این باره به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید


ادامه مطلب »
Weblog Themes By Pichak

صفحه قبل 1 صفحه بعد

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


عمر سالک همه طی شد به تمنای وصال/این ندانست که در ترک تمناست وصال

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





پرواز تا خدا  shabevasl.loxblog.com